آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
دانشجویان پرستار الهی تب کنم پرستارم تو باشی نه تو می مانی و نه اندوه ، ونه هیچ یک از مردم این آبادی.... به حباب نگران لب یک رود قسم، وبه کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم میگذرد ،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..... لحظه ها عریانند، به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز..... جمعه 8 شهريور 1392برچسب:, :: 18:26 :: نويسنده : احمد سلیمانی
این روزها حال گرگی را دارم که خدایش توبه ی او را پذیرفته ولی مردم هنوز میگویند.... توبه ی او مرگ است!!! پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 10:41 :: نويسنده : احمد سلیمانی
كنون رزم Virus و رستم شنو / دگرها شنيدستي اين هم شنو
نمیشه همشو که بزارم صفحه اول برین ادامه مطلب..... ادامه مطلب ... چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:دانشجویان پرستار ،طنز ، رستم ،46 , :: 10:7 :: نويسنده : اسدالهی
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:کلام آشتی, :: 18:17 :: نويسنده : احمد سلیمانی
سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, :: 11:26 :: نويسنده : استاد دکتر جعفری ثابت
سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : اسدالهی
ببخش.... اگرساده بودنم دلت رازد!!! ببخش.... اگر عشق ورزیدنم چشمانت را بست.... میروم تا آنانکه تواناترند تو را به اوج بودنت برسانند... دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:ببخش, :: 19:3 :: نويسنده : احمد سلیمانی
پسری با پدرش در رختخواب گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست گو چه خاکی را بریزم توی سر ادامه مطلب ... یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:, :: 20:3 :: نويسنده : اسدالهی
گفتم خدایا از همه دلگیرم گفت : حتی ازمن ؟ گفتم خدایا دلم را ربودند گفت : پیش از من ؟ گفتم خدایا چقدر دوری گفت : تو یا من ؟ گفتم خدایا تنها ترینم گفت : پس من ؟ گفتم خدایا کمک خواستم گفت : از غیر من؟ گفتم خدایا دوستت دارم گفت : بیش از من ؟ گفتم خدایا اینقدر نگو من گفت : من توام تو من شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, :: 11:18 :: نويسنده : احمد سلیمانی
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد برمن ، من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد ، من نه عاشق هستم نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید ، من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمد شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, :: 11:2 :: نويسنده : احمد سلیمانی
![]() ![]() |